کد خبر: ۴۶۶۹
۲۶ اسفند ۱۴۰۱ - ۱۱:۴۸

ردپای حیوانات در حال انقراض در المان‌های سمیه شریفی‌پور

درنای امید، یوز ایرانی، ببر مازندران، گوزن زرد، لاله‌های واژگون، نیلوفر مرداب، سوسن چلچراغ و‌... جزو یازده‌حیوان و شش گیاه در حال انقراض ایران هستند که به المان‌های نوروزی مشهد راه یافته‌اند.

درنای امید، یوز ایرانی، ببر مازندران، گوزن زرد، لاله‌های واژگون، نیلوفر مرداب، سوسن چلچراغ و‌... جزو یازده‌حیوان و شش گیاه ایران هستند که یا منقرض شده‌اند یا درمعرض خطر انقراض قرار دارند. حالا این گونه‌های ارزشمند و کمیاب به المان‌های نوروزی مشهد راه یافته‌اند و تصاویرشان برای کودکان حجم‌سازی شده است تا حین بازی، محیط زیست را بیشتر بشناسند و دغدغه محافظت از آن را جدی بگیرند.

ارائه‌کننده این ایده، سمیه شریفی‌پور، هنرمند محله دانشجوست که امسال برای چندمین‌بار در ساخت المان‌های نوروزی شهرمان مشارکت دارد.

او قبل از این در ساخت المان‌های «هزاردرگاه» و «بهاره بهاره» نیز نقش داشته است. ساخت ماکت مسجدالنبی (ص) در مشهد و ساخت ماکت مناطق جنگی در موزه دفاع مقدس تهران، از دیگر کار‌های او به شمار می‌رود. شریفی‎پور طراحی و اجرای صحنه چند تئاتر را هم در کارنامه‌اش دارد، اما المان نوروزی امسال او کاری متفاوت است که به قول خودش، فراتر از زیبایی‌های هنری، آموزش را هم در‌بر دارد و این برمی‌گردد به حس معلمی که این بانوی هنرمند دارد.

او از سال ۹۷ به تدریس هنر در دانشگاه‌ها مشغول است و حالا زمین را تخته‌سیاهش کرده است تا هر کودک یا مسافر نوروزی که از کنار المانش عبور می‌کند، پای کلاس درسش باشد.

المان‌های امسال سمیه شریفی‌پور، حیوانات و گیاهان در حال انقراض ایران هستند

 

یادبودی برای حیوانات منقرض‌شده

قرارمان با این هنرمند دهه‌شصتی در سایت همین المان‌های در‌حال نصب در میدان جانباز است. پارچه‌های آبی‌رنگی دور تا دور فضا نصب شده است که مانع‌از دیده‌شدن آن توسط رهگذران می‌شود. از فضای کناری پارچه‌ها، وارد سایت می‎شویم. فضای جنگل‌گونه عروسکی‌ای پیش رویمان قرار دارد که در قسمت‌های مختلف آن، المان‌های عروسکی و آهنی حیوانات و درخت‌ها جانمایی شده است.

کارگران مشغول کار روی المان‌ها هستند؛ یکی دارد درخت رنگ می‌زند، دیگری زمین را نقاشی می‌کند. کارگر دیگری درحال تمیزکاری و برق‌انداختن المان‌هاست. یک ناظر هم نقشه‌به‌دست، مشغول بررسی این است که چقدر نقشه‌ها با طرح‌های کشیده‌شده تطبیق دارد و کجا‌ها را باید تغییر داد.

با شریفی‌پور روی نیمکت سایبان‌دار کنار دیوار می‌نشینیم. او که انگار روز سخت و پرکاری را پشت سر گذاشته است، از خستگی روی صندلی چهار‌زانو می‌زند و به پایه آهنی پشتش تکیه می‌کند. نفسی عمیق می‌کشد همین که می‌خواهد برایمان توضیح دهد، انگار مطلب مهمی یادش آمده باشد، حرفش را عوض می‌کند و می‌گوید: اول این را بگویم که کار‌های این المان را من و پریسا عطاپور با هم انجام داده‌ایم. المان هم به نام هر‌دو ما ثبت شده است.

بعد به المان‌های دور‌وبرش اشاره می‌کند و حرفش را این‌طور ادامه می‌دهد: از آبان گرفتار اینجا شده‌ایم. به ما گفتند که در این فضا باید کار‌هایی با موضوع کودک و هویت ملی ارائه کنیم. چند روزی ذهنمان درگیر این موضوع بود و سرانجام تصمیم گرفتیم درباره محیط زیست و حیوانات بومی ایران کار کنیم. بعد رسیدیم به حیوانات و گیاهان در‌حال انقراض. درواقع تصمیم گرفتیم در فضایی که داریم، یک پارک موضوعی محیط زیست درست کنیم.

گریه‌های پشت المان

او شروع می‌کند به اسم‌بردن؛ «ببر مازندران، یوز ایرانی، سیاه‌خروس، درنای امید، شاه‌روباه، گوزن زرد، گربه پالاس، لاک‌پشت پوزه‌عقابی، فک خزری، پلیکان پا‌خاکستری و شاه‌بوف؛ این‌ها یازده‌حیوان منقرض شده یا در معرض انقراض طبیعت ایران هستند که تصمیم گرفتیم تصاویر آن‌ها را تبدیل به المانی برای بچه‌ها کنیم. بعد بلند می‌شود تا از نزدیک المان‌ها را نشانمان دهد.

همین سازه‌های عروسکی آهنی که ابتدا آن‌ها را به چشم تصاویری معمولی نگاه کرده بودم حالا معنایشان فرق می‌کرد. دیگر می‌دانستم این درنایی که گذاشته شده نماد همان درنای امید خودمان است و روباهی که حجم‌سازی شده، روباه قصه‌ها نیست بلکه شاه روباهی است که به خاطر پوست بسیار زیبایش هدف شکارچی‌هاست و حالا جزو کمیاب‌ترین روباه‌های ایران به شمار می‌رود که در معرض خطر انقراض قرار دارد.

سمیه می‌گوید: وقتی داشتم درباره این حیوانات مطالعه می‌کردم، بار‌ها گریه‌ام گرفت. خودم هم تا آن موقع نمی‌دانستم چقدر این موضوعات اهمیت دارد. او به لاک‌پشت پوزه‌عقابی اشاره می‌کند و ادامه می‌دهد: یکی از غذا‌های اصلی این لاک‌پشت، بین مرجان‌ها قرار دارد و اگر این لاک‌پشت منقرض شود، تعداد آن مرجان‌ها زیاد می‌شود و اکوسیستم طبیعت به هم می‌ریزد. خیلی از حیوانات و گیاهان هم به این دلیل در‌معرض انقراض قرار دارند که ما انسان‌ها زیستگاه‌های آن‌ها را تخریب کرده‌ایم.

همین اطلاعات، طراحی این المان‌ها را برای شریفی‌پور به کاری جذاب و در‌کنارش دردناک تبدیل کرده است. البته حالا خیالش آسوده است که دارد در‌قالب این کار هنری، بچه‌ها را با طبیعت آشنا می‌کند. به قول خودش حس معلمی‌اش گل کرده است.

 

المان‌های امسال سمیه شریفی‌پور، حیوانات و گیاهان در حال انقراض ایران هستند
ساخت المان براساس بازی‌های کودکی

از این هنرمند می‌خواهم درباره چگونگی طراحی و ساخت المان‌ها برایمان توضیح دهد. او هم می‌گوید: ابتدا طرح‌های این‌ها را به‌صورت دو بعدی روی کاغذ طراحی کردیم، سپس آن‌ها را روی کامپیوتر به صورت سه‌بعدی درآوردیم. مجدد طراحی‌های سه‌بعدی را روی سطح گسترده کردیم تا روی متریال برش بخورد، بعد در کارگاه به هم متصل و تبدیل به اجسام شدند.

شریفی‌پور به المانی که پشت سرمان قرار دارد، اشاره می‌کند. یک اتاقک آبی‌رنگ برای جانمایی المان است که کارگری دارد فضای داخل آن را جارو می‌کند؛ سپس می‌گوید: این غول‌پیکر را ببین! با جرثقیل آوردیمش. کل سازه در کارگاه ساخته شد و از آنجا آن را به محل نصب آوردیم.

بعد نقشه‌های روی تلفن همراهش را نشان می‌دهد و از آن‌ها به‌عنوان یکی از سختی‌های کارشان نام می‌برد. همین‌طور‌که شریفی‌پور عکس‌های روی تلفن همراهش را ورق می‌زند، می‌رسیم به تصویر المانی به نام «هزار‌درگاه» که سال‌۹۹ آن را ساخته است. او با خنده می‌گوید: من از بچگی «هزارتو» را خیلی دوست داشتم؛ همان‌هایی که مثلا می‌گفت خرگوش را از چه راهی می‌توانی به هویج برسانی. من عاشق این‌ها بودم.

این هنرمند که خاطرات دوران کودکی‌اش تازه شده است، دوباره می‌خندد و می‌گوید: هنر‌ها و سازه‌های امروز من همان بازی‌های بچگی‌ام است. این هزار‌درگاه را هم براساس همان علایق کودکی ساختم. در‌واقع یک هزارتوست که در فضای ۴۹ مترمربع، ۳۶ ورودی دارد و نقوش هندسی سقف‌ها و پنجره‌های رنگی آن برگرفته از معماری سنتی‌ایرانی است.

خوشحال از شادمانی بچه‌ها

شریفی‌پور بین آثار مختلفی که ساخته است، هزاردرگاه را از همه بیشتر دوست دارد. بعد هم از المانی یاد می‌کند که سال‌۹۳ ساخت و تعریف می‌کند: سال ۹۳ اولین سالی بود که من المان طراحی کردم. برای ایده‌اش دنبال طرحی بودم که زمستان را به بهار وصل کند. شال‌گردن را در نظر گرفتم و المانی طراحی کردم که در آن یک شال‌گردن نیمه‌بافته شده از قسمت آبی به سبز چمنی می‌رسید و درواقع نشان‌دهنده تمام شدن زمستان و رسیدن به بهار بود. دو آدم برفی هم برایش گذاشتم که یک آدم برفی در‌حال سر‌خوردن از روی قسمت آبی یخی (زمستان) بود.

این المان، بهار ۹۴ با نام «بهاره بهاره» در حاشیه بولوار وکیل آباد، حدفاصل بولوار‌های صدف و صیاد‌شیرازی نصب می‌شود و شریفی‌پور هر‌بار از کنار آن عبور می‌کرده و بچه‌ها را می‌دیده که از سر و کله آدم‌برفی‌ها بالا می‌روند و با آن عکس می‌گیرند، لذت می‌برده و از آخر به آن‌ها می‌گفته این المان را او طراحی کرده‌است. به گفته خودش، از اینکه می‌دیده توانسته المانی درست کند که بچه‌ها با آن ارتباط برقرار کنند، خوشحال بوده و می‌خواسته این حس خوب را با آن‌ها تقسیم کند.

سمیه سال‌۹۲ بعداز توهینی که در دانمارک به حضرت‌محمد (ص) شد، در طراحی نمایشگاه پیامبر اکرم (ص) در میدان شهدا مشارکت کرد که در ورودی آن، مسجدالنبی (ص) طراحی شده بود. سال بعد هم این نمایشگاه در دانشگاه شهید‌بهشتی تهران تکرار و بازآفرینی شد. شریفی‌پور دوباره حرف اول گفت‌وگویش را تکرار می‌کند؛ «همه کار‌هایی که من انجام داده‌ام به‌صورت تیمی بوده است و در تهیه آن افراد دیگری هم مشارکت داشته‌اند.»

المان‌های امسال سمیه شریفی‌پور، حیوانات و گیاهان در حال انقراض ایران هستند

به‌کارگیری هنر در معرفی دفاع مقدس

او خاطرات به‌یاد‌ماندنی بسیاری از زمان ساخت المان‌ها و آثار هنری‌اش دارد. برای مثال از طراحی برای سه سالن موزه دفاع مقدس تهران یاد می‌کند و می‌گوید: در کار ما مطالعات اولیه و میدانی اهمیت بسیار دارد. اول باید درباره موضوع اطلاعات کاملی داشته باشیم تا بتوانیم متناسب با آن اطلاعات، المان یا طرحی هنری ارائه کنیم. وقتی هم طراحی چندسالن موزه دفاع مقدس را برعهده گرفتم، شروع به مطالعه درباره آن کردم.

شریفی‌پور تا آن زمان، آشنایی عمیقی با دفاع مقدس نداشته است، اما مطالعاتی که برای این پروژه انجام می‌دهد، دیدش را به این موضوع و رزمندگان تغییر می‌دهد. او در‌این‌باره چنین توضیح می‌دهد: در یکی از سالن‌ها باید پل خیبر و عملیات آن را بازسازی می‌کردم. برای این کار راهی اراک و آبادان و همدان شدم.

در آبادان، قایق‌ها را از نزدیک دیدم و یک قایق برای شبیه‌سازی آن عملیات سفارش دادم. برای اینکه فضای رودخانه را شبیه‌سازی کنیم، به یکی از روستا‌های اراک رفتم و از آنجا گیاه بومی به موزه آوردیم. خلاصه اینکه همه ویژگی‌های جغرافیایی و سوق‌الجیشی آن را باید شبیه‌سازی می‌کردیم و این‌ها باعث شد من با تمام وجودم درک کنم جنگیدن در آن شرایط چقدر سخت بوده است و چقدر رزمنده‌های ما شجاعت و اعتقاد داشتند که حاضر بودند در چنین شرایطی مبارزه کنند.

به عقیده او این مطالعات میدانی، کار آن‌ها را سخت و در‌عین‌حال جذاب می‌کند. شریفی‌پور به تلاش‌هایش برای تبدیل‌کردن ماشین‌ها به ماشین‌های جنگ‌زده اشاره و تعریف می‌کند: زنگ‌زدگی در نگاه اول شاید یک کار ساده و معمولی باشد، اما من برای این کار مدت‌ها در خیابان‌ها بررسی می‌کردم و هرجا ماشین کهنه و قدیمی می‌دیدم، دورش می‌چرخیدم و از آثار زنگ‌زدگی آن عکس می‎گرفتم تا بتوانم نزدیک‎ترین بازسازی را انجام دهم. بعد هم با خنده می‌گوید: این کار‌ها سختی‌های خودش را دارد. مردم فکر می‌کردند قصد دزدیدن ماشین را دارم که آن‌طور دورش می‌چرخم!


مدیون استادم هستم

این هنرمند در ادامه از ساخت تونل وحشت پارک خورشید نام می‌برد و باز با خنده می‌گوید: چشمتان روز بد نبیند! برای طراحی و ساخت مجسمه‌های این تونل، کلی فیلم ترسناک دیدم. کارم شده بود پرس‌وجو درباره فیلم‌های ترسناک بزرگ‌سال و کودک. بعد از دیدن این فیلم‌ها، شخصیت‌های داستان‌ها را تلفیق و به‌نوعی ایرانیزه کردم تا مجسمه‌های تونل وحشت طراحی شد. در این بین، خلاقیتش در طراحی لباس هم گل می‌کند و، چون لباس‌های این مجسمه‌ها را خودش طراحی می‌کند، متوجه استعدادش در این زمینه هم می‌شود.

سمیه سال‌۹۳ برای ادامه تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد رشته گرافیک راهی دانشگاه هنر تهران می‎شود و در آنجا فرصت‌های جدیدی پیش رویش گشوده می‌شود. او در این مقطع با کارگردانان تئاتر ارتباط می‌گیرد و به‌عنوان طراح صحنه و لباس، شروع به کار می‌کند. او در چند فیلم کوتاه هم به‌عنوان طراح صحنه و لباس همکاری داشته است.

این هنرمند از سال‌های حضورش در تهران به‌خوبی یاد می‌کند و می‌گوید: آن سال‌ها خیلی برایم پربار بود؛ به‌ویژه اینکه در دانشگاه استادی به نام دکتر مریم کهوند داشتم که بسیاری از آموخته‌هایم را مدیون او هستم. شریفی‌پور برای اینکه اهمیت این آشنایی را برساند، دستش را به نشانه دو قسمت شدن، به دو طرف تکان می‌دهد و می‌گوید: هرچه من در مقطع کارشناسی از همه استادانم یاد گرفتم در یک کفه ترازو قرار می‌گیرد و هر چه از این استادم به‌تن‌هایی آموختم در طرف دیگر قرا‌رمی‌گیرد؛ به‌طوری‌که اگر از همه آن‌ها بیشتر نباشد، کمتر نیست.

کلاس چهارم و نقطه عطف زندگی‌ام

او ادامه می‌دهد: خداحفظش کند این استادم را. هرچه می‌دانست با جان و دل به ما می‌آموخت و آن‌قدر با عشق این کار را انجام می‌داد که من را به تدریس علاقه‎مند کرد. آن‌قدر از او حس خوب گرفته بودم که دلم می‌خواست بتوانم چنین تأثیری روی دیگران بگذارم؛ به‌همین‌دلیل بعد از فارغ‌التحصیلی تا الان در دانشگاه‌ها تدریس می‌کنم و امیدوارم بتوانم ذره‌ای مثل او باشم و به دیگر دانشجویان، هنر و انگیزه را تزریق کنم.

او ریشه این علایق هنری خود را در دوران کودکی می‌داند و می‌گوید: بچه هم که بودم، آن‌قدر با لگو‌ها درگیر ساخت حجم و فضا می‌شدم که به بازی‌های دیگر نمی‌رسیدم. الان نیز همه ذهنم دنبال ساخت حجم و فضاسازی است. این هنرمند از معلم کلاس چهارم دبستانش یاد می‌کند و ادامه می‌دهد: آن سال، معلمی داشتم که با اشکال هندسی نقاشی می‌کرد.

نام فامیلش در خاطرم نیست، اما او نقطه عطفی در زندگی‌ام بود که باعث شد متوجه علاقه و استعدادم در این زمینه شوم. شریفی‌پور نگاهش را به المان‌های دور‌وبرش می‌چرخاند و می‌گوید: ببینید؛ همه این درخت‌ها و حیوانات فقط با شکل هندسی دایره و نیم‌دایره ساخته شده‌اند.

دوباره بلند می‌شوم و درحالی‌که بوی رنگ در فضا پیچیده است، بین المان‌ها راه می‌روم. هرجا را نگاه می‌کنم، دایره و نیم‌دایره است. همان المان‌هایی که ابتدا در نظرم عروسکی آهنی بیش نبودند، حالا معنایی متفاوت پیدا کرده‌اند.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44